بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !
اما …
از چشـــــم هایشان معلوم است ؛
که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،
گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته …
.
.
.
دلم یک آلزایمر خفیف می خواهد
آنقدر که یادم نرود
به نفعم است که به چند زبان زنده ی دنیا سکوت کنم . .
.
.
.
گاهی مرا یاد کن
من همانم که اگر ساعتی از من بیخبر بودی
آسمان را به زمین میدوختی . . .
.
.
.
صدایت نمیکـــــنم که برگـــــردی
مهــــــم باشم
خودت برمیگردی . . .
.
.
.
گاهی دوست دارم بدون پک زدن
فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد
شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من . . .
.
.
.
“بربادرفته”
صد بار بهتر است از
“از یاد رفته “…..
.
.
.
خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى که
فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند ...
.
.
.
فکر کنم
به بوی عطر تو حساسیت دارم
همین که در ذهنم می پیچد
از چشم
اشک می آید…